آگاهی از گذشته خودآگاهی نسبت به آینده
از شروع و نحوهی ورودتان به وادی ادبیات مقاومت و پایداری بگویید؟
از شروع و نحوهی ورودتان به وادی ادبیات مقاومت و پایداری بگویید؟
بنده متولد اول مرداد 1353 در بخشایش هستم. در شش سالگی در مکتبخانهی زادگاهم به فراگیری علوم مقدماتی، قرآن و ادبیات پرداخت و در ده سالگی راهی مدرسه ابتدایی قائم (عج) شدم. دوران اول تا سوم ابتدایی را به صورت جهشی گذراندم و تا در دومین سال تحصیلی در مدرسه با همسنوسالهای خودم در کلاس چهارم دبستان همکلاس شوم. پس از دریافت دیپلم فرهنگ و ادب، برای ادامه تحصیل راهی تهران شدم و دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را گذراندم.
دوره نوجوانیام با فضای جنگ تحمیلی همراه بود. نامههای رزمندگانی که از منطقه و محله ما به جبهه اعزام میشدند و برای خانواده و دوستان خود میفرستادند را پیگیری میکردم. بعد از مدرسه به خانههای همسایهها سر میزدم و جویای نامههای ارسالی میشدم تا برای خانوادهها بخوانم. از همان زمان، انشاء مطالبی در حوزه دفاع مقدس در ذهنم نقش بست و علاقهمند به این حوزه شدم.
بعدها در رشته ادبیات تحصیل کردم و طبیعتا کارم در حوزه ادبیات به خصوص ادبیات مقاومت شکل گرفت.
شما در زمینهی تالیف بسیار فعال بودید. از نگاه خودتان شاخصترین آن آثار چیست؟
همه آثاری که یک نویسنده دارد مانند فرزندان اوست و یکی بر دیگری ترجیح و برتری ندارد، اما آثار شاخص من از نگاه مخاطب در حوزه دفاع مقدس اینها بودهاند؛ جای امن گلولهها، زندان موصل، خاطرات علی اصغر رباطجزی، شیخ شریف(زندگی و زمانه شهید شریف قنوتی)، یاس در قفس(زندگی و زمانهی محمدجواد تندگویان) و در حوزه انقلاب هم؛ خاطرات سید مرتضی نبوی، نامی که ماند(زندگی و زمانهی شهید محمدکاظم ذوالانوار)، خاطرات آیتا... سید محمد خامنهای و گزارش یک طرح (تاریخ شفاهی قیام 15 خرداد 42).
از آشنایی و نحوهی همکاریتان با موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بگویید.
با توجه به حیطه کاریام که در حوزه دفاع مقدس است و معمولا مجموعهها و آثار تولیدی در مراکز مرتبط با این حوزه را پیگیری و رصد میکنم، طبیعتا با این مجموعه آشنایی پیدا کرده بودم، اما بهصورت خاص چند روزی پس از افتتاح کتابخانه تخصصی موزه - که البته قبل از افتتاح میدانستم چنین کتابخانهای در حال آمادهسازی است - برای دریافت کتاب و منابع مراجعه کردم و بعدتر برای ضبط یک برنامه 10 روزهی معرفی کتاب که طرحی از من و آقای دکتر «اسماعیل آذر» بود و در سال 94 از شبکه آموزش پخش میشد، به موزه و کتابخانهی آن رفت و آمد داشتم.
از آن به بعد هم در کارهای مختلف در بخش ادبیات با موزه همکاری مستمر دارم، بهخصوص در این اواخر با انتشارات موزه. موزه باید فعالیتهای پژوهشی را هم به موازات برنامههای تبلیغی گستردهتر کند تا علاوه بر شناساندن خود در سطح کشور، در دنیا هم شناخته شده باشد، این مهم از طریق دعوت از نویسندگان، پژوهشگران و هنرمندان حوزه ادبیات مقاومت دنیا میتواند در شناساندن ما به موزههای خارج از کشور مثمرثمر باشد.
این بخش از رسالت موزه هم باید غنیتر اتفاق بیفتد تا بتواند مفاهیم ایثار و شهادت را جریان بدهد. بُعد تبلیغی موزه تا حدودی به خصوص در این اواخر خوب است و در محافل و مراکز مختلف تبلیغات آن دیده میشود، اما در بُعد پژوهشی آن باید بیشتر کار شود. اگر موزه را مرکز ثقل حوزه ادبیات دفاع مقدس و مقاومت بدانیم، گامهای موثرتری باید برداشته شود.
با وجود فعالیتهای گسترده فرهنگی در حوزه دفاع مقدس هنوز بعضی از صاحبنظران به فاصلهی بین نسلی اعتقاد دارند. نظر شما به عنوان کسی که شناخت مطالعاتی نسبت به نسل جنگ داشته و با نسل کنونی نیز به عینه مواجه هستید در مورد تفاوت جوانان نسل جنگ با جوانان این دوره چیست؟
البته تفاوت طبیعی است و با توجه به تغییر و تحولات و نوع زندگی هر نسل ایجاد میشود. با توجه به اینکه نسل امروز جز با تعاریف ما به هویت خود پی نخواهند برد، این وظیفه و رسالت بر عهده کسانی است که در این حوزه فعالیت میکنند و باید کارهایی انجام بگیرد که نسل جوان را نسبت به هویت خود آگاهی بدهند تا آنها در جهت درک هویت و تاریخشان گامهای بهتری بردارند.
هر چه از گذشته آگاهی پیدا کنند میتوانند آن را چراغ راه آیندهشان کنند. بههرحال جوانان آن دوره جان و خون خودشان را نثار کردند تا نسلهای آینده در آسایش زندگی کنند و این وظیفهی ماست که با ادبیات بتوانیم آنها را نسبت به این هویت آگاهی ببخشیم.
با توجه به پیشینهی بزرگی که در زمینه دفاع مقدس داریم و بحث جدید مدافعان حرم، به نظرم ارزشهای دینی برای جوانان امروز به اندازه گذشته اهمیت دارد و حتی مقاومت را به فراتر از مرزهای کشور کشانده است.
در دهه هشتاد ما شاهد فروش و استقبال خوبی از سوی مخاطبان و همین جوانان نسبت به کتابهای حوزه ادبیات مقاومت بودیم، اما به نظر میرسد در سالهای اخیر از این استقبال کاسته شده است. شما موافق این گزاره هستید؟
به نظر بنده استقبال نسبت به ادبیات پایداری کم نشده است و ما هنوز ادبیات مقاومت را در اوج میبینیم. آنچه که دیده میشود افزوده شدن یک موج جدید به این حوزه و آن هم مدافعان حرم است. اگر ادبیات این حوزه بهتر ساخته و پرداخته شود ما کماکان طیفی از مخاطبان را خواهیم داشت که خود این امر میتواند مخاطبین جدید را به این بحث اضافه کند. طبیعی است هرچقدر متولیان امور نشر کتاب و مولفان، کتابهای بیکیفیت تولید کنند باعث ریزش مخاطب خواهد شد.
این نام« ادبیات اردوگاهی» از کجا بوجود آمد؟ ترکیبی که به نظر میرسد خیلی خوب به موضوع اسارت و آزادگان نشسته است.
دقیقا نمیتوانم بگویم از کجا آمده، ولی ادبیات اردوگاهی قبلا در دنیا مرسوم بوده که در ادبیات ما مفهوم دیگری به خود گرفت. ادبیات و روایتهای کسانیکه در اسارت بودند و انگیزههای معنوی بالا و توانایی تحمل شرایط سخت را داشتهاند. در ادبیات قدیم عنوان ادبیات حبس یا حبسیهها را داشتهایم و این ترکیب ادبیات اردوگاهی و کلمهی اسارت در حوزهی دفاع مقدس، سر و شکل تازهای به این موضوع داد و به طبع آن، موضوعات و مفاهیم تازهای را قابل طرح کرد.