باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی...
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل موزه؛ مادر مجید؛ مریم ترکاشوند می گوید: مجید بچه ای پرشور و خوش مرام و باغیرت محله یافت آباد؛ تک پسر خانواده و عزیز کرده مادرش بود. او در بین اهالی محله به شوخ طبعی و خوش اخلاقی معروف بود. مجید دستگیر افراد ضعیف و ناتوان محله بود.
مادر مجید می گوید: مجید ارادت خاصی به ائمه مخصوصا حضرت زهرا(س) و حضرت عباس (ع) داشت. وقتی دوستان مدافع حرم از اوضاع و احوال سوریه و داعشی ها حرف می زنند؛ او می گوید: مگر ما مرده ایم، منم هم به سوریه میام!
مجید قبل از رفتن به سوریه به کربلا می رود و یکی از بستگانش از مجید می پرسد؛ مجید در بین الحرمین از آقا چه خواستی؟ او می گوید: هیچی! از امام حسین (ع) خواستم، فقط آدمم کند.خانواده آرزویشان دامادی مجید بود. حتی قبل از اینکه مجید برود، برایش به خواستگاری رفته بودند اما مجید در رفتن به سوریه هر روز مصمم تر می شد و مادر مجید نگران تر؛ تا اینکه یک روز بدون خداحافظی از مادر رهسپار سوریه می شود. در این مدت کوتاه قبل از رفتنش مدام زیر لب " پناه حرم کجا می روی برادرم" را می خواند و به حضرت بی بی زینب (س) ارادت خاصی داشت.
مجید قربانخانی را با "مجید سوزوکی" فیلم ده نمکی در اخراجی ها مقایسه می کنند اما مادر مجید می گوید: مجید سوزوکی به خاطر حرف پدر دختری که دوست داشت و به خاطر عشق زمینی اش به جبهه رفت اما مجید من از عشق زمینی اش هم گذشت و در جستجوی عشق بالاتری به سوریه رفت.
داستان مجید، داستان عجیبی است. مادر مجید باور نمی کرد مجید یکی یکدانه و لوسش از او دل کنده باشد و بدون خداحافظی به سوریه برود. مادر و پدر مجید سد راه او شدند تا با سنگ اندازی از رفتنش به سوریه جلوگیری کنند اما نیرویی مافوق نیروی زمینی مجید را به سوریه کشاند.
مادر مجید می گفت: مجید خواب حضرت زهرا (س) را دیده بوده که در خواب به او گفته شد که بعد از یک هفته مهمان خودمان هستی" و درست روز هشتم بعد از رفتنش، بیست و یکم دی ماه سال 1394 به همراه چند تن از همرزمانش در جنوب حلب، خان طومان، باغ زیتون در سوریه به شهادت رسیدند. مجید من، با عشقی که به حضرت زهرا (س) داشت؛ سه چهار تا تیر به پلو و سینه اش خورده بود و استخوانهای سوخته و تکه تکه اش به ایران برگشت و نیز سه سال مهمان مادرش زهرا (س) بود. مجید در همان اعزام اول در سوریه به شهادت رسید و مفقودالاثر شد.
مادر مجید می گوید: سال ها است که ماه شعبان میلاد امام حسین (ع) به کربلا می روم. اما سال 98 غسل زیارت کردم و روسری سفیدی پوشیدم و در وسط بین الحرمین سفره حضرت رقیه پهن کرده بودم. گاهی به گنبد حضرت امام حسین (ع) و گاهی به گنبد حضرت عباس (ع) نگاه می کردم. به آقا امام حسین (ع) گفتم دیگر طاقت ندارم آقا، من خیلی دلتنگ مجید هستم؛ از مجیدم یک نشانی برایم بفرستید. امام حسین (ع) بعد از سه سال آمدم؛ بگویم مجیدم را به علی اکبرت بخشیدم. به مداح گفتم در روضه هایتان بلند بگویید مامان مجید، مجید را به علی اکبرحسین (ع) بخشید! شاید نشانه ای از مجیدم به من نشان دهند.
مریم ترکاشوند می گوید: دو روز مانده به تولد حضرت علی اکبر (ع)، به سامرا رفتیم و روضه علی کبر (ع) از روحانی کاروان درخواست کردم. همزمان به رییس کاروان زنگ زده بودند که پیکر مجید به ایران بر گشته است ولی به من نگفتند و زمانی که به ایران برگشتم؛ دیدم مجیدم آمده است. امام حسین (ع) راز و نیازم را جواب داده بود و مجیدم برگشته بود.
مادر مجید می گوید: مجید اربعین به کربلا می رود و به امام حسین گفت من را آدم کنید! مجید را انتخاب کردند که از ناموسشان دفاع کند! بعضی وقت ها می گویم مجید تو کی بودی که انتخابت کردند تا مدافع حرم ائمه شوی؟ قضاوت ها و حرف هی زیادی پشت سر مجید شد. او را به گرفتن پول برای رفتن به سوریه، متهم کرده بودند! می گفتند مجید محال، شهید بشود! چون خالکوبی داشت.
شب آخر یکی از همرزمان مجید به او می گوید: "مجید حیف نیست با این اعتقاد و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری! مجید می گوید تا فردا این خالکوبی یا خاک می شود یا پاک می شود." شهید مدافع حرم، قربانخانی در روز شهادت هم از ناحیه سینه و پهلو و هم از ناحیه دست تیر می خورد و محل خاکوبی دستش پاره می شود. مادر مجید می گوید: شاید خدا خواست به جوان ها نشان دهد:
باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی / گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست / صد بار اگر توبه شکستی باز آی
مادر مجید می گوید: به خاطر اینکه مجید را نتوانستیم داماد کنیم؛ هر سال به عدد سال های نبودنش (دقیقا در روز تولد مجید 30 مرداد) به یاد او یک جشن عقد در باغ بزرگی برای عروس و داماد ها می گیریم. امسال پنجمین سال فراق مجید بود و امسال پنج عروس و داماد را به خانه بخت فرستادیم.
در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم؛ مجید قربانخانی آمده است: "بعد از مرگم خوشحال باشید و گریه بر مصیبت اباعبدالله (ع) کنید نه بر پیکر بیجان من، خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنهای، آقاجان گر صدبار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان میدهم."
پیکر مطهر مدافع حرم مجید قربانخانی معرف به "حر مدافع حرم" سه سال در سرزمین سوریه به عنوان شهید مفقودالاثر باقی ماند تا اینکه ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۸ با تفحص گسترده در منطقه خان طومان به کشور بازگشت و دوم اردیبهشت 98 با حضور خانواده جانسوزش و خیل عظیم مردم شهید پرور محله یافتآباد با شکوهی عظیم برگزار شد و در گلزار شهدای یافت آباد به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
لازم به ذکر است، مریم ترکاشوند؛ مادر شهید مدافع حرم شهید "مجید قربانخانی" از سراسر نما و موزه مقاومت سرادر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بازدید کرد.