نبردهای آبی - خاکی
پس از اجرای عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، ایران سیاست تعقیب و تنبیه متجاوز را در پیش گرفت و عملیاتهای موفق و ناموفقی را از تابستان 61 تا پاییز 62 اجرا کرد.
ایران در این عملیاتها دریافت که عراق زمین را به شدت مسلح کرده و موانع بسیاری در برابر رزمندگان ایجاد شده است؛ از این رو تصمیم گرفت عملیاتهایی را طراحی و اجرا کند که دشمن را در جغرافیا غافلگیر و در استفاده از توانمندیهایش همچون قدرت زرهی ناتوان کند.
محسن رضایی فرمانده کل سپاه، علی هاشمی را مامور ساخت تا با ایجاد قرارگاه فوقسری نصرت در هور به شناسایی کامل و دقیق منطقه بپردازد. رضایی وقتی از نتایج شناساییها مطمئن شد، به فرماندهان اطلاع داد که عملیات بعدی در هور خواهد بود.
هور با بیش از 3 هزار کیلومتر مربع وسعت، به ساحل شرقی دجله دسترسی داشت و رزمندگان پس از عبور از هور میتوانستند به جاده العماره – بصره برسند.
عملیات خیبر با هدف عبور از هور و رسیدن به جاده العماره – بصره طراحی و اجرا شد. این عملیات، مهمترین عملیات پس از عملیات رمضان بود که در جبهه جنوب طرحریزی و در روز سوم اسفند 62 آغاز شد.
برای این عملیات بیش از 200 گردان رزمی و حدود 500 قایق آماده شد. همچنین قرار بود بخشی از نیروها با 80 فروند بالگرد هوانیروز و نیروی هوایی و دریایی ارتش منتقل شوند که تنها 23 بالگرد آماده شد.
اقدامات مهمی انجام شد تا دشمن متوجه اجرای عملیات نشود و اصل غافلگیری به طور کامل محقق شود، اما بالاخره عراق از مدتها پیش متوجه بخشی از طرح عملیات شد.
عملیات خیبر، عملیات جدید و متفاوتی نسبت به دیگر عملیاتهای پیش از خود بود. فضای درگیری، سازمان یگانهای درگیر در عملیات، طرحریزی عملیات و شیوههای جنگی متفاوت و مبتکرانه بود. برای اجرای این عملیات، سپاه در مدت 2 ماه یگانهای پیاده خود را به یگانهای آبی – خاکی تبدیل کرد و هرکدام از این یگانها 50 تا 100 قایق در اختیار گرفتند.
خلبانهای بالگردهای ارتش نیز در باتلاق گاوخونی تمرینهای پرواز در شب انجام دادند. بالگردهای ایرانی چون مجهز به دوربینهای دید در شب نبودند، مجبور بودند با تمرین به پرواز در شب عادت کنند.
عملیات خیبر، میدان و صحنه جدیدی را برای حمله به دشمن بعثی در جغرافیای خاصی از جبهههای جنگ به وجود آورد و میتوان گفت طرح عملیات خیبر پاسخ به بنبست تاکتیکی پدید آمده در جنگ بود؛ بنبستی که از عملیات رمضان آغاز شده بود.
دستیابی به اهداف عملیات میتوانست ایران را به دریافت خواستههای خود نزدیک سازد و جنگ را پایان دهد. ضمن اینکه تسلط بر منطقه نفتی جزایر مجنون با 50 حلقه چاه نفت، میتوانست ضامن غرامت جنگ برای ایران باشد.
نیروهای اطلاعاتِ عملیات و نیروهای بومی منطقه به عنوان نیروهای پیشتاز یک روز پیش از آغاز عملیات به داخل هور رفتند و خود را در حوالی جزایر مجنون و در سیلبندهای غربی هور مخفی کردند. مشکل اصلی این نیروها وجود ماهیگیران عراقی و بالگردهای گشتی ارتش عراق بود. از این رو گردانی تشکیل شد تا مسیر تمام آبراههای مهم داخل هور را ببندد. به صیادهای عراقی نیز کمپوت و کنسرو و غذا داده شد تا وارد منطقه موردنظر نشوند. برای توجیه نیز به آنها گفته شد که نیروهای ایرانی در حال تمرین در منطقه هور هستند.
رزمندگان ایرانی در ساعت 6 و 30 دقیقه بعد از ظهر سوم اسفند، سوار بر قایقهای خود شدند و به سمت اهداف حرکت کردند. اما عملیات در برخی محورها با ناکامی همراه بود و طی چند روز نبرد رزمندگان در برخی مواضع مجبور به عقبنشینی شدند. هرچند قطع جاده بصره – بغداد ضربه غیرقابل جبرانی میتوانست به عراق وارد کند، اما امکان تداوم استقرار نیروها در شرق دجله وجود نداشت و یگانهای عملکننده بر اثر فشار شدید دشمن، به جزایر مجنون عقبنشینی کردند.
برای حفظ دو جزیره، در محور طلائیه عملیاتی انجام شد تا راه ارتباطی جزیره جنوبی با خشکی برقرار شود. هرچند این عملیات موفق نبود، اما جزایر حفظ شد. در نهایت پس از عقبنشینی یگانها از شرق رودخانه دجله، رزمندگان تمام توان خود را برای حفظ جزایر مجنون به کار بستند.
همزمان با پاتکهای ارتش عراق به واحدهای مستقر در کنار رودخانه دجله، حملات به جزیره جنوبی مجنون نیز آغاز شد. در تهاجمی که ارتش عراق در جزیره جنوبی انجام داد، تعدادی از رزمندگان لشکر عاشورا از جمله حمید باکری قائم مقام این لشکر به شهادت رسیدند.
تثبیت مواضع نیروها در جزایر مجنون تا روز یکشنبه 5 فروردین 1363 به طول انجامید. بارندگیهای روزهای ابتدایی فروردین، جبهههای نبرد را آرام کرد. باران به نیروهای ایرانی فرصت داد تا مواضع خود را تحکیم کنند. ارتش عراق برای بازپسگیری جزایر مجنون حدود یک و نیم میلیون گلوله توپ و خمپاره و تانک به این جزایر شلیک کرد، اما نتوانست پس بگیرد.
از سویی دیگر عملیات خیبر به صحنه جدیدی از جنایت جنگی صدام تبدیل شد. ارتش عراق در این عملیات به طور گسترده از گازهای تاولزای خردل علیه رزمندگان استفاده کرد. نخستین گروه مصدومان شیمیایی این حملات که 8 هواپیمای عراقی آنان را بمباران شیمیایی کرده بودند، در عصر روز هفتم اسفند 62 به بیمارستان صحرایی تخلیه شدند. کسانی که در معرض این گازها قرار گرفته بودند، دچار سوختگی شدید در نقاط مرطوب بدن شده بودند.
ارتش بعثی در عملیات خیبر، سلاح شیمیایی را به عنوان یکی از موثرترین ابزارهای مقابله با رزمندگان پیاده به کار گرفت. ایران به منظور معالجه مجروحان شیمیایی، تعدادی از آنان را در هفته دوم اسفند به کشورهای اتریش و سوئد اعزام کرد. این اقدام باعث شد تا محافل خبری غربی نسبت به جنایات عراق واکنش نشان دهند؛ اما شورای امنیت سازمان ملل، دولت عراق را به خاطر تخطی از پروتکل 1925 ژنو در مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی محکوم نکرد.
عملیات خیبر نتوانست به هدف اصلی خود که بستن جاده بصره – العماره بود، دست یابد، اما ایران در عقبنشینی از شرق دجله، جزایر مجنون شمالی و جنوبی را به تصرف درآورد. منابع نفتی این جزایر میتوانست به عنوان غرامت جنگی در اختیار ایران قرار گیرد.
این عملیات نشان داد که سپاه در طراحی و اجرای عملیات توانسته است یک گام مهم و رو به جلو بردارد که تحول در عرصه نبرد را به همراه دارد. همچنین این عملیات موجب شد تا ایران در تولید تجهیزات و فناوری مهندسی و نیز ساخت شناورهای دریایی، تحولی اساسی در صنایع دفاعی به وجود آورد.
از فروردین سال 63 نگاه فرمانده سپاه برای عملیات به منطقه هور معطوف بود تا هم بتوان پیروزهای عملیات خیبر در جزایر مجنون را تثبیت کرد و هم بتوان گسترش بیشتری در منطقه هور پیدا کرد.
نخستین بار در نیمه تابستان 63، طرح اجرای عملیات دیگری در هور مطرح و سپس شناساییها و طرحریزی آغاز شد. این عملیات «بدر» نام گرفت و در واقع ادامه عملیات خیبر بود؛ چراکه هدف اصلی آن عبور از هورالعظیم، تصرف ساحل شرقی رودخانه دجله و بستن جاده بصره – العماره بود.
این عملیات در بیستم اسفند ماه سال 63 آغاز شد. دشمن در این عملیات غافلگیر نشد و بلکه از قبل خود را برای عملیات نیروهای ایرانی آماده کرده بود.
دغدغه اصلی یگانهای خودی در این عملیات، عبور از موانعی بود که ارتش عراق بر سر راه آنان قرار داده بود. بالاخره نیروهای خطشکن با استفاده از لباسهای غواصی و بکارگیری مسلسلهای یوزی و انواع نارنجکها موفق شدند بدون تلفات زیاد خطوط دشمن را بشکنند. پس از آنها نیروهای اصلی با قایقهای خود به منطقه شرق رودخانه دجله رسیدند و در ساحل دجله پیاده شدند.
در این عملیات که 6 روز به طول انجامید، زمینهای بین منطقه هور تا رودخانه دجله به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. در روز آخر عملیات، لشکر عاشورا از دجله عبور کرد و خود را به غرب این رودخانه رساند و حدود 70 درصد از اهداف خود را هم تامین کرد، اما با شهادت مهدی باکری و عدم تامین جناحها مجبور به عقبنشینی شد.
پاتکهای دشمن و حملات پی در پی قوای زرهی و مکانیزه ارتش عراق، موجب بازگشت نیروهای خودی در روز 26 اسفند به مواضع قبلی شد و عملیات بدر پایان یافت. ارتش عراق در این عملیات نیز از سلاحهای شیمیایی علیه رزمندگان استفاده کرد و مرتکب جنایت جنگی شد؛ جنایتی که با سکوت سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل همراه بود.
اگرچه عملیاتهای خیبر و بدر به اهداف برنامهریزیشدهاش نرسید، اما تصرف دوباره منطقه رودخانه دجله و رسیدن به جاده بصره - العماره نشان داد که ایران میتواند از موانع، استحکامات و مواضع ارتش عراق عبور کند و نقاط حساس سرزمین قوای متجاوز را به کنترل خود درآورد و اینگونه میتواند دولت عراق را مرتباً تحت فشار نظامی قرار دهد تا آن کشور را وادار به پذیرش شرایط ایران برای خاتمه دادن به جنگ کند.
همچنین این عملیاتها مشخص کرد که عراق بدون نگرانی از واکنشهای بینالمللی آماده اجرای هرگونه اقدامات غیرمجاز جنگی همچون حمله شیمیایی است.
به هرحال مجموعه پیروزیها و ناکامیها در این دو عملیات دستاوردها و درسهای بزرگی برای فرماندهان و طراحان عملیاتی داشت و این درسها موجب طراحی و اجرای عملیات آبی - خاکی والفجر هشت در منطقه فاو شد؛ عملیاتی که منجر به تصرف منطقه فاو شد و یک پیروزی بزرگ برای رزمندگان ایرانی بود.