داستان مظلومیت
هنگامی که صدام حسین در 13 دسامبر 2003 در دخمهای کوچک، در شهرکی دور و در فاصلهای نزدیک به شهر زادگاهش تکریت، با آن وضعیت اسفناک، گیسوان ژولیده و ریش تراشیده نشدهاش به درآمد، بدون شک از ترس انتقام روح بزرگ «انفال»، حلبچه و سردشت زهره را ریخته و خود را باخته بود. شاید این هیولای کاخها و اتاقهای شکنجه که اکنون زندگیاش به صورت زیست حشرهای در آمده بود، در اتاق دو متریاش در زیر زمین به اقدامات وحشیانه خود و سربازانش و نتیجه نهایی انفال میاندیشید. چرا که او میدانست که باید انگیزه خود را از حمله شیمیایی به حلبچه و سردشت که آغاز پایان یافتن حکومت وحشت هیولای فراموش نشدنی بود در دادگاه جنایات جنگی برای همگان تشریح نماید. صدام بهتر از هر کس میدانست که زنان، مردان، کودکان و طبیعت سوخته کردستان در دوره جنایاتش تنها ماندند و حتی روزنامهنگارانی که از کاه کوه میسازند، بدنهای زخمی، سرهای باد کرده و اجساد سوخته را رها کرده و به فراموشی سپردند.
توانایی عراقیها برای ساخت جنگ افزارهای شیمیایی به دهه 1970 برمیگردد. منابع اطلاعاتی غیر رسمی ایالات متحده مدعی بودند که عراق ساخت موستارد را در آوریل 1970 آغاز کرده است. همچنین گزارشات رسمی مقامات ایرانی حاکی از آن بود که تلاش عراق برای دستیابی به سلاحهای شیمیایی به پیش از سال 1976 برمیگردد. عراقیها در پناه عناوین پوششی فریبنده و با ادعای ساخت حشرهکشهای اورگانوفسفر که از سال 1975 در پی کسب و به دست آوردن نیروهای انسانی متخصص، مواد، تجهیزات و فنآوری لازم از کشورهای آمریکا، انگلستان، آلمان(غربی)، ایتالیا، اتحاد جماهیر شوروی سابق، آرژانتین، برزیل، اسپانیا، هلند، مصر، فرانسه و یوگسلاوی برآمدند و به تدریج کارخانههای تولید مواد شیمیایی عکاشه، القائم، سلمان باک، التاجی و الفلوجه را بنا نهادند.(اکبری،1382:13). عراق در سال 1980، با انتقال مقادیری ازعوامل شیمیایی و مواد اولیه مربوطه از ذخایر شوروی سابق، وهمچنین خرید تجهیزات ویژه از کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا به تولید مستقل جنگ افزارهای شیمیایی اقدام کرد. در سال 1982، با کمپانی درای ریخ آلمان که تامینکننده وسایل فنی شیمیایی است قراردادی را منعقد کرد و جهت تولید عوامل اعصاب به خرید مواد شیمیایی از منابع غربی از جمله آمریکا اقدام کرد. یکی از مقامهای برجسته پنتاگون نیز گفته بود«ما میدانیم کارخانههای آلمان غربی، عراق را در تولید جنگ افزارهای شیمیایی یاری میکنند، یکی از آنها نقش برجستهای در این مورد دارد و هنوز هم در عراق به کار خود ادامه میدهد».این کشور با خرید مواد شیمیایی از آمریکا، آلمان غربی، هلند و کمک کارشناسان آلمانی موفق شد چندین تن گاز اعصاب در هر هفته تولید کند. برابر گزارشها، بیش از 400 شرکت تولید کننده مواد شیمیایی ازعراق برای تجهیز به سلاحهای شیمیایی حمایت کردند، که اکثر آنها از آلمان و انگلیس هستند.
به كارگيري سلاحهاي شيميايي توسط عراق طي هشت سال جنگ تحميلي عليه ايران از آذر 1361 آغاز شد. عراق به منظور درهم شكستن مقاومت رزمندگان ايران در تكهاي شبانه از مقدار محدودي عامل تاولزا استفاده كرد و پس از آن در سال 1362 در پيرانشهر و پنجوين از سلاحهاي شيميايي بهره برد. عراق در اواخر سال 1363 به علت اعتراضهاي اروپا و همچنين علني شدن ابعاد گسترده كاربرد اين جنگافزارها موقتا از بكارگيري اين سلاحها در جنگ منصرف شد اما از اوايل زمستان 1364 كه رزمندگان ايران با عمليات گسترده توانستند شهر فاو عراق را تصرف كنند، رژيم بعث عراق استفاده از سلاحهاي شيميايي را در سطح وسيعي آغاز كرد و هزاران گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد سمي بر مواضع نيروهاي ايران شليك كرد و به دنبال آن هم در اوايل سال 1366 از جنگ افزارهاي شيميايي به طور انبوه در جبهه مركزي سومار استفاده كرد.
بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت توسط عراق در هفتم تير 1366 فجيعترين و وحشتناكترين تهاجم از اين نوع بود كه منجر به كشته و مجروح شدن شمار بسياري از مردم غيرنظامي شد. جمهوري اسلامي ايران اين تهاجم را غيرانساني اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگافزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هستهاي هيروشيما و ناكازاكي ناميد.
سكوت مجامع بينالمللي در برابر جنايت جنگي و شيميايي صدام كه به كشته و مجروح شدن شيميايي هزاران شهروند ايراني منجر شد مانند چراغ سبزي براي صدام تلقي شد كه حتي مردم عراق به ويژه منطقه كردستان هم از جنايات شيميايي جان سالم به در نبردند.
همزمان با عمليات موفقيت آميز «والفجر 10» و تصرف برخي از مناطق شمال شرق عراق از جمله شهر حلبچه عراق توسط نيروهاي ايراني كه با استقبال اكراد آن منطقه همراه بود، صدام بر آن شد در اقدامي خصمانه و تلافيجويانه، بيرحمانهترين گزينه يعني بمباران شيميايي را انتخاب كند. اين هديه بهاري صدام براي مردم كشورش در آستانه بهار 1367 هزاران كشته و مجروح بر جا گذاشت كه آثار و عواقب آن از جمله انواع سرطانها و بيماريهاي ريوي همچنان بر روي مردم اين شهر مشهود است.
جنگندههاي عراقي در حالي بمبهاي شيميايي را از فراز حلبچه بر سر مردم اين منطقه فرو مي ريختند كه اين شهر در دست نيروهاي ايراني قرار گرفته و كردها متهم به همكاري با ايران شده بودند. خشونت دولت بعثي عراق با كردها بر هيچكس پوشيده نيست و صدام اين بار آشكارا آن را با بمباران شيميايي به نمايش گذاشت. بمباران شيميايي حلبچه يكي از جنايتهاي بشري است كه متاسفانه در سايه سكوت كشورهاي غربي و مدعيان دموكراسي به وقوع پيوست. اين دومين بار بود كه عراق پس از سردشت وحشيانهترين حملات شيميايي را عليه مردم غيرنظامي در 25 اسفند 1366 در حلبچه انجام داد كه حداقل 5000 نفر از مردم كرد و مسلمان اين شهر را به كام مرگ فرستاد و 7000 نفر ديگر را مجروح كرد.
پيش از اين، شوراي امنيت در برابر نامهها و هشدارهاي مكرر ايران و گزارشات خاوير پرز دكوئيار دبير كل وقت سازمان ملل متحد مبني بر استفاده عراق از سلاحهاي شيميايي در جنگ با ايران، فقط با صدور بيانيهاي بدون ذكر نام عراق، استفاده از اين سلاحها را محكوم مي كرد كه اين سبب گستاخي هر چه بيشتر صدام در استفاده گسترده از اين سلاحها شد. در اين شرايط ايران براي آگاهي افكار عمومى، علاوه بر اين كه شمار زيادى از مجروحان سلاحهاى شيميايى را در بيمارستانهاى آلمان، اتريش و سوئد و ديگر كشورهاي اروپايي بسترى كرد، از رسانههاي خارجي براي به تصوير كشيدن جنايات صدام در حلبچه دعوت كرد. انتشار مصاحبهها و عكسهاى مجروحان موجب اعتراض و خشم افكار عمومى مردم جهان نسبت به عراق و شوراى امنيت شد و آن شورا ناگزير به دبيركل اجازه داد كه كارشناسانى را به مناطق شيميايي و بيمارستانهاي ايران اعزام كند.
به كارگيري سلاحهاي شيميايي توسط عراق در حالي انجام گرفت كه اين كشور جزو 12 كشور امضا كننده پروتكل ژنو در منع استفاده از سلاحهاي سمي خفهكننده و تركيبات باكتريولوژيك قرار داشت. بسياري از كشورهاي غربي در تجهيز عراق به سلاحهاي شيميايي از جمله گازهاي سمي به كار رفته در حلبچه نقش داشتند.
در واقع سکوت مجامع جهانی و رسانههای جمعی غرب درقبال جنایات رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و بکارگیری جنگ افزارهای شیمیایی و میکروبی در جبهههای جنگ و همین طور علیه برخی شهرها و روستاهای مرزی ایران، صدام را در پدید آوردن فاجعه حلبچه گستاختر کرد. کشورهای اروپایی و آمریکا که خود در تجهیز عراق به سلاحهای مرگبار شیمیایی نقش اصلی داشتند در قبال جنایت رژیم صدام در بمباران شیمیایی حلبچه عمدتا سکوت اختیار کردند. کشورهای عربی نیز که اکثرا حامی رژیم صدام بودند همین موضع را اتخاذ کردند. چنانچه دراجلاس 20 مارس 1988 کشورهای کنفرانس اسلامی تحت تاثیر این مساله هیچ اشاره ای به حلبچه نشد. از طرف دیگر، شرکتهای آمریکایی و اروپایی در ساخت و توسعه سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی و میکروبی عراق نقش بارزی داشتند. در مارس 1984 هنگامی که سازمان ملل در گزارشی بغداد را به دلیل استفاده از گاز سمی علیه سربازان ایرانی محکوم کرد، دونالد رامسفلد فرستاده رئیس جمهوری وقت آمریکا به عراق رفت و با طارق عزیز وزیر خارجه عراق درباره توسعه همکاریها در زمینههای نظامی گفتگو کرد. حتی در سال 1988 هنگامی که ابعاد جنایات رژیم صدام در حلبچه ابتدا توسط جمهوری اسلامی ایران و سپس توسط رسانههای جهان فاش شد آمریکا جواز صدور قارچهای ویروسی برای استفاده نظامی در عراق را صادر کرد. در همان زمان انگلستان ابزار و ادوات نظامی به عراق فرستاد. از طرف دیگر جرج بوش پدر در 1988 مانع از محکومیت رژیم صدام در شورای امنیت بخاطر جنایت حلبچه شد. این درشرایطی بود که سه سال بعد جرج بوش در جریان جنگ کویت موضوع حلبچه را نیز پیش کشید و کوشید از آن به عنوان اهرمی در محکومیت صدام استفاده کند. حدود 15 سال بعد از فاجعه حلبچه یعنی در سال 2003 هنگامیکه جرج بوش پسر مقدمات تهاجم به عراق را فراهم میکرد حلبچه بار دیگر به یک اهرم تبلیغاتی علیه صدام تبدیل شد و بوش با استناد به آن بر ضرورت برخورد با رژیم صدام و از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی در عراق تاکید کرد!
رژیم بعث عراق در طول جنگ تحمیلی مورد حمایت بسیاری از کشورها بود. رهبر معظم انقلاب در تاریخ 27/6/1370 در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران در این باره فرمودهاند: «در مقابل ما فقط عراق نبود شرق بود، آمریکا بود، مجموعهی ناتو بود، مرتجعان منطقه بودند، پول بود، سلاح بود، تجهیزات بود، تاکتیک بود، خبر ماهوارهای بود. در یکی از این عملیات بزرگ که طرف مقابل تلاش خیلی چشمگیری از خودش نشان میداد، من به رفقا گفتم که حدس میزنم الان در سنگرهای قرارگاههای اصلی عراق، نظامیهای غیرعراقی نشسته باشند؛ که البته احتمال زیاد میدادم غربی باشند؛ نحوهی حرکات اینطور نشان میداد. اصلاً نوع کار نشان میداد که یک نَفَس جدید است که دارد آنجا کار میکند؛ بعد معلوم شد همینطور بوده است. همهی دنیا به اینها کمک کردند.»
دولت آمريكا هم زمان چهار عمليات را براي حمايت از صدام و بر عليه ايران آغاز كرد؛ عمليات استانچ که تلاشهاي ديپلماتيك براي شناسايي مبادي ورود سلاح و جلوگيري از ارسال تجهيزات جنگي به ايران بود. تلاش براي تأمين نيازهاي مالي عراق از طريق شركتهاي آمريكايي، دادن اطلاعات نظامي مورد نياز عراق از ايران، عمليات ضد ايراني در سازمانهاي بينالمللي که به محكوميت ايران در اين سازمانها و جلوگيري از انتقال صحبتهاي به حق مسئولين ايراني به ديگر كشورها منجر شد.
بخش عمده اسلحه مورد نياز عراقيها در طول جنگ توسط شوروي تأمين ميشد. اين كشور با در اختيار گذاشتن تجهيزات و جنگ افزارهاي مدرن، كمك زيادي به صدام كرد. پيشرفتهترين هواپيماهاي جنگي، هليكوپتر، تانك و سلاحهاي ديگر، از جمله تسليحاتي بود كه شوروي در طول هشت سال جنگ به عراق داد. فرماندهان ارتش روسيه با حضور در ارتش عراق، ضمن دادن آموزش نظامي به فرماندهان عراقي، راههاي مقابله با حملات رزمندگان اسلام و حمله به ايران را به آنها ميآموختند.
دو كشور فرانسه و آلمان بيشتر از ساير کشورهاي اروپايي، عراق را حمايت کردند. هواپيماهاي سوپر اتاندارد و موشكهاي ليزري كه از آخرين دستاوردهاي صنعت نظامي فرانسه بود، در اختيار ارتش عراق قرار گرفت. هواپيماهاي سوپراتاندارد به دليل گران بودن، به ارتش عراق اجاره داده شد تا خلبانان عراقي با استفاده از آنها به راحتي بتوانند جبههها و شهرهاي ايران را بمباران كنند. زماني که تمام اين كمكها نتوانست ارتش شكست خورده صدام را نجات دهد، آلمان با ارسال مواد شيميايي به ياري صدام شتافت و او توانست 6000 تن بمب شيميايي عليه مردم ايران به كار گيرد. كشورهاي ايتاليا و بلژيك با ارسال موشكهاي پيشرفته ضد زره و كمك به عراق در ساخت توپخانه دوربرد و بخشهاي ديگر ارتش اين كشور، از جمله حاميان عراق بودند.
كشورهاي عربي با در اختيار داشتن بيشترين منابع نفت و گاز دنيا، عمدهترين پشتيبان عراق از نظر مالي و نيروي انساني بودند. حضور اسيراني از سربازان کشورهاي اردن، مصر، مراکش، سودان، سومالي و کشورهاي عربي خليج فارس نشان دهنده اعزام نيروي انساني ازسوي کشورهاي عربي به عراق است. آسمان اين كشورها نيز در طول جنگ در اختيار عراق بود و هواپيماهاي عراقي براي حمله به مناطق حساس در خليج فارس و تنگه هرمز و استانهاي جنوبي كشورمان، از آسمان اين كشورها استفاده ميكردند.
كشورهايي مثل برزيل و آرژانتين كه در صنعت نظامي در آن زمان تقريباً پيشرفته بودند، تسليحاتي را در اختيار عراق قرار ميدادند. بعضي كشورها هم يا توانايي كمك به عراق را نداشتند، مثل كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقايي يا آنكه بيطرف بودند مثل تركيه و پاكستان.
در اين عرصه امتحان و آزمون الهي، سربلندي و افتخار براي نسلهاي آينده به يادگار ماند و مردم عزيزمان، بدون دادن امتياز يا واگذاري بخش کوچکي از آب و خاك كشورمان، بزرگترين و طولانيترين جنگ تاريخ معاصر را با پيروزي پشت سر گذاشتند.